بازیگران تئاتر را به پروژههای تصویری دعوت میکنند تا پول کمتری هزینه شود
استانیسلاوسکی کارگردان و نظریه پرداز تئاتر روسی گفته است" نقش بزرگ و کوچک وجود ندارد بلکه بازیگر بزرگ و کوچک وجود دارد" این کلام درباره علی سرابی به خوبی صدق میکند. سرابی از آن دسته بازیگرهاست که نقش کوچک و بزرگ برایش معنایی ندارد. قلع و قمع نقش نیز تاثیری در درخشیدنش نمیگذارد. سال گذشته تقریبا تمامی بازی او در نمایش "نوشتن در تاریکی" کار محمد یعقوبی، حذف شد. او را میدیدی که گوشه صحنه ایستاده و به جای بازی کردن نقشش، آن را برای تماشاچیها توضیح میدهد. با این حال تماشاچیها یکی از ماندگارترین بازیهای او را به تماشا نشستند.
تئاتر برای شما تفریح، شغل یا هستی و نیستی است؟
هر سه. من تئاتری حرفهای هستم چون درآمدم از تئاتر است و راضی هم هستم.
برای هر بازی چقدر دستمزد دریافت میکنید؟
کف دستمزد من پنج میلیون برای هر نمایش است.
بالاترین پولی که برای تئاتر دریافت کردهاید چقدر بوده است؟
حدود هشت میلیون تومان. البته این ارقام را هیچ بازیگری نمیگوید. خیلیها خیلی پولها میگیرند و قایمش میکنند اما من میگویم.
خودتان بیشتر دوست دارید تئاتر کار کنید یا سینما؟
تئاتر
چرا؟
شاید به خاطر این که از اول با تئاتر کار بازیگری را شروع کردم.
فکر میکنید تفاوتی بین بازی در سینما و تئاتر وجود دارد؟
خیر. تنها تفاوت این دو تفاوت در تکنیک است. به کار بردن اصطلاح بازی تئاتری و بازی سینمایی اصطلاحی کاملا غلط است که رایج شده. در سینما ژانرهای مختلفی داریم که بازیهای غلو شده میطلبد مثل فیلمهای ژانر فانتزی. در کنار این نوع ژانر، فیلمهایی هم وجود دارد که بازی زیر پوستی میخواهد. در تئاتر هم همینطور است. هر دو نوع بازی در تئاتر هم وجود دارد و این اشتباه است که فکر کنیم غلو فقط مخصوص بازی تئاتری است. در ایران و خارج از ایران، در دنیای تئاتر برادوی و هالیووود هم میبینم بازیگرهای موفق سینما، بازیگرهای موفق تئاتر هستند. تکنیک سینماست که نیاز به آموختن دارد. اینکه بازیگر بفهمد کلوزاپ چیست، لانگ شات چیست و غیره...
چند درصد بازیگرهای تئاتر برای دوربین آموزش میبینند و به این دو نوع بازی اشراف دارند؟
این که بازیگرها بلد هستند چطور روی استیج بروند یا جلوی دوربین، ربطی به این ندارد که از تئاتر به سینما رفتهاند یا از سینما به تئاتر آمدهاند. مهم این است که یک نفر برود و بازیگری را یاد بگیرد و فنون آن را بیاموزد آنوقت است که دیگر مشکلی ندارد کجا و در چه مدیومی کار میکند. در واقع بخش پیدا کردن درونیات و احساس رسیدن به نقش در هر دو فضا یکی است.
اما احساس بازیگر جلوی دوربین مدام بریده میشود و دروبین مدام کات میخورد. این روی احساس بازیگر تاثیری ندارد؟
آن لحضهای که بازیگر روی صحنه میرود و یا جلوی دوربین قرار میگیرد بازی نمیکند. پیشینه نقش بازیگری است. بازیگری زمانی است که به نقش میرسی و آن را در ذهن خودت شکل میدهی، در واقع تخیل نقش است که بازیگری است. وقتی تو به نقش رسیدی دیگر فرقی نمیکند که بازی کات میخورد یا نه.
دلیل شما برای نرفتن به سینما چیست؟
اول باید شناخته بشوم و پیشنهاداتی داشته باشم.
یعنی شما در سینما شناخته نشدهاید؟
خب به هر حال اهالی سینما متاسفانه، متاسفانه تئاتر نمیبینند. چرا باید یک تهیه کننده سینما در مملکت ما اینقدر بیسواد باشد که تئاتر را نشناسد و نبیند و از منی که در تئاتر رشد کردهام بیخبر باشد؟ دلیل دیگرم این است که من به دنبال کارهایی هستم که دوستش داشته باشم و برایم بماند و به آن افتخار کنم. اغلب پیشنهادهای سینمایی کم بها هستند.
اغلب بازیگرهای تئاتر بر عکس شما فکر میکنند و به سینما و تلویزیون هجوم میآورند.
آنها صرفا به دلیل مالی سراغ سینما میروند نه برای کسب شهرت.
به هر حال شهرت پول هم با خودش میآورد.
بله شهرت پول میآورد، پول هم شهرت اما بازیگرهایی که من میشناسم فقط به دلیل مالی سراغ سینما میروند. این به خاطر ضعف مالی در تئاتر است.
بازیگرهای سینما چند سال است که وارد حوزه تئاتر شدهاند. بعضی از آنها پیشینه تئاتری ندارند و اغلبشان گاه به گاه روی صحنه تئاتر حضور پیدا میکنند. دستمزد یک بازیگر تئاتر سه تا چهار میلیون است اما برخی از این ستارههای سینما برای بازی در یک نمایش دستمزدی در حدود 20 میلیون طلب میکنند این موضوع را چطور بررسی میکنید؟
کوچ بازیگر های سینما به تئاتر اتفاق جالبی است. این خیلی خوب است که بازیگرهای سینما به تئاتر بیایند و بازیگرهای تئاتر به سینما بروند.
بله. ولی در نظر داشته باشید که یک ستاره سینما به راحتی وارد حوزه تئاتر میشود اما برای ورود یک بازیگر تئاتر به سینما موانع متعددی وجود دارد.
به هرحال اصل این تعامل بد نیست و این باعث رشد هر دو مقوله سینما و تئاتر میشود اما اتفاقی که میافتد و خیلی هم خطرناک است و باید مسئولان جلوی آن را بگیرند، این است که بازیگرهای خوب تئاتر از طرف دوستان هنرمند ما برای پروژههای تصویری دعوت میشوند تنها برای این که پول کمتری هزینه بشود و دستمزد کمتری به بازیگرها پرداخت کنند. از این طرف بعضی از دوستان خوب ما در تئاتر بازیگرهای سینما را برا ی نمایش دعوت میکنند تا درآمدشان را در تئاتر بالا ببرند.
یعنی گیشه تامین شود.
آها! این یعنی نقطه صفر هنر. نقطهای که ما نزول خواهیم کرد. اتفاقی که در سینما افتاده و ما شاهدش هستیم و حالا در تئاتر هم راه باز کرده است.
به نظر شما چرا یک بازیگر در اولین پروژه سینماییاش ستاره میشود اما یک بازیگر تئاتر بعد از ده سال هنوز برای مردم ناشناخته میماند؟
خب. مردم تئاتر نمیبینند. تبلیغات هم شرط مهمی است. فرهنگ ما وقتی رشد میکند که تبلیغات داشته باشیم اما یک بخش بزرگی بر میگردد به دولتهای ما. نمیدانم به چه دلیلی از اول تا الان جلوی رشد تئاتر گرفته شده است! خودم شاهد تعطیلی یک ساله تئاتر بودهام.
میتوانید یکی از آن دلایل را بگویید؟
مهم تر از همه دلایل سیاسی است. تئاتر هنری زنده است. برخلاف سینما حرفش را رو در رو و در حضور تماشاگر میزند. تنها یک باریکهای از بودجه فرهنگی برای مرکز هنرهای نمایشی اختصاص پیدا میکند. برای همین است که همیشه تئاتریها مهجور واقع میشوند. دستمزد کاری که الان میکنند سال دیگر دریافت میشود، به جمعیت تئاتری اضافه نمیشود و بازیگرهای تئاتر مجبورند کارهای جانبی انجام دهند. این را هم اضافه کنم که بازیگرهای سینمایی خوبی را دیدهام که به تئاتر آمدهاند و دستمزدهای کمی طلب کردهاند. چون شان و منزلت تئاتر را میدانند. برای بازیگر سینما یک جور امتیاز و اعتبار است که تئاتر بازی کند. پس فردا میتواند هر جا بگوید من سابقه تئاتر هم دارم. ولی بله! بودهاند ستارههایی که بیست یا سی تومان طلب کردهاند. یعنی سه برابر درآمد من در یک سال کاری. این اشتباهی است که خود هنرمندان ما مرتکب میشوند.
جامعه بازیگران تئاتر چه اقدامی برای این مسئله کرده است؟
خانه تئاتر با وضع کردن قرار داد تیپ یک مقدار کارگردانها را مجاب کرده است که با چه کسی، چقدر قرار داد بسته شود ولی در حوزه تئاتر خصوصی این قراردادها اعمال نمیشود. وقتی تئاتر ما از یوغ مرکز هنرهای نمایشی در آید و به سمت خصوصی شدن برود مجبور است برای بالا بردن گیشه از بازیگرهای شناخته شده استفاده کند و به بازیگرها پول حسابی بدهد. راه کاری که من به ذهنم میرسد، درست اندیشیدن هنرمندان ماست. باید ازخودمان شروع کنیم. چرا من باید بیشتر از آن بازیگر تئاتری که سی سال کار کردهاست پول بگیرم؟ ولی از نظر قانونی نمیدانم باید چه کار کرد.
به نظر شما حضور ستارههای سینما در بیشتر شدن تماشاگر تئاتر موثر است؟
صددر صد موثر است. چون من عملا شاهد این ازدیاد تماشاگر بودهام. همین جا تشکر میکنم از آقای قالیباف که دو مجموعه تئاتر خوب ساختند به نام سالن شماره یک و دو ایرانشهر. شروع کار این دو سالن با نمایشهایی بود که از بازیگرهای چهره استفاده شد. به واسطه چهرهها سالن شناخته شد و بعدها نمایشهایی در ایرانشهر اجرا شد که به هیچ وجه چهره سینمایی نداشت. برخی از این نمایشها جزو پر فروشترین نمایشهایی بودند که در این سالن اجرا شدند. اما زیان و خطر بزرگی که وجود دارد این است که اگر بازیگر سینما تماشاگر خودش را بیاورد و کار بد به او نشان بدهد، تماشاگر نه تنها میرود و دیگر نمایش نمیبیند بلکه فکر میکند تئاتر همین چیزی است که روی صحنه با حضور بازیگر محبوبش دیده است. کما این که من شاهد چند نمایش بسیار فاجعه بودم و تماشاگرها ناراضی از سالن بیرون میرفتند.
بازی کردن در یک نقش کم رنگ تر در کنار یک بازیگر سینما ناراحتت میکند؟
برای من اتفاق نیفتاده کنار ستاره سینمایی بازی کنم که نقش او از نقش من پر رنگ تر باشد.
حضور بازیگرهای تصویر در تئاتر فرصت حضور بازیگرهای کم سابقهتر تئاتر را نمیگیرد؟
حدیث داریم که هر کسی نسبت به وسع و داراییاش سهم میبرد. خیلی از بازیگرها توانایی رشد ندارند. ما بیشمار نقاش داریم اما یکی از آنها میشود ون گوگ.
خب بازیگر کم سابقه و تازه وارد به فرصت و زمینه بروز نیاز دارد.
بازیگری که خوب باشد در کنار ستاره سینما هم میدرخشد.
البته اگر فرصت کند در کنار ستاره سینما قرار بگیرد.
بله! اگر! خب، ما سالن تئاتر نداریم. بنابراین معلوم است که فرصت برای هرکس پیش نمیآید.
فکر میکنید دلایل بازیگرهای سینما برای حضور در تئاتر چیست؟
بازی در تئاتر برای بازیگر اعتبار میآورد چون اینجا مزیت مالی آنچنانی برایشان ندارد. میآیند و با مشقاتش هم میسازند تا اعتبار کسب کنند.