استیج سرخ

وبلاگ خبری تحلیلی تئاتر

استیج سرخ

وبلاگ خبری تحلیلی تئاتر

هنوز باید تجربه کسب کنم

گفت‌وگو با سمانه زندی‌نژاد منتخب سه جایزه اول جشنواره فجر در بخش مسابقه ایران هنوز باید تجربه کسب کنم    

 

افسانه شفیعی
سمانه زندی‌نژاد کارگردانی است که برای اولین‌بار در جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر شرکت کرد. وی در این جشنواره توانست در میان کارگردانان پیشکسوت و جوان، جایزه اول نویسندگی، کارگردانی، طراحی صحنه و همچنین جایزه دوم بازیگری مرد را در نمایش «به مراسم مرگ داداش خوش آمدید» به دست بیاورد. گفت‏وگوی «بانی فیلم» با وی را می‌خوانید.

شما امسال برای اولین‌بار در جشنواره فجرشرکت کردید و توانستید مؤفقیت‌های مهمی به‌دست آورید، پیش از این چه راهی را پیموده بودید؟
- حقیقتش من پیش ازجشنواره یک کار درتالار مولوی اجرای عموم داشتم با نام باد‌بادک‌ها برخاک و بعد با نمایش سایه‌خوانی درجشنواره دانشجویی شرکت کردم، با وجود بازتاب‌های خوبی که دیدم هیچ جایزه‌ای دریافت نکردم. این بود که فکرکردم دوست دارم یک‌باردیگرخودم رامحک بزنم و درجشنواره فجرامسال شرکت کنم.
گفته‌اید این نمایش کار گروهی بوده وهیچ متن مشخصی نداشته است، ایده نمایش چطور شکل گرفت؟
- ایده اصلی نمایش ازطرف فرزانه سهیلی پیشنهاد شد که یکی از بازیگرهای گروه است، اما هیچ متن مشخصی وجود نداشت. درابتدا فکر کردم ایده باید به متن تبدیل شود و این بود که با سلما‌رفیعی همکاری کردم. متاسفانه متن در بررسی اولیه رد شد و مجبور شدم یک‌بار دیگر همراه فرزانه سهیلی و محمد زارعی روی متن کارکنم. بعد اعتراض زدم و این بار متن قبول شد و تمرین‌ها را شروع کردیم. ولی متاسفانه دراعتراض‌ها اسم من نوشته نشده بود. وقتی کار به بازبینی رسید ورودش دربخش نگاه ویژه قطعی شد.
ولی تا پایان روز اختتامیه نام نویسنده سلما‌رفیعی معرفی شد و جایزه هم به ایشان داده شد.
- بله! دلیلش این بود که من اسم نمایش را عوض نکردم و متنی هم که برای جشنواره فرستاده بودم به نام ایشان بود. طرح اولیه از سلمارفیعی بود ولی دراجرا بسیاراز طرح فاصله گرفتیم و به فرم و شکلی درآمد که دیگر نشانی از آن طرح در خود نداشت، مگر اسم نمایش را. از این جهت این نمایش صددرصد کار گروهی است و من دوست ندارم حق کسانی که برای شکل‌گیری این متن زحمت کشیدند پایمال شود.
فکر نمی‌کنید دلیل کاندید شدن شما کیفیت پایین نمایش‌هایی بود که امسال درجشنواره شرکت کرد؟
- کار من از بین 68 کار بازبینی شد و به بخش نگاه ویژه راه یافت. تا آنجایی که من می‌دانم امسال بازبینی‌ها خیلی منطقی‌تر و منصفانه‌تر بوده. به دلیل وجود بخش نگاه ویژه که بخشی تازه بود شرکت کننده‌ها اعم ازحرفه‌ای و نیمه‌حرفه‌ای و دانشجو خیلی بیشترازسال‌های پیش بود. به کیفیت جشنواره کاری ندارم ، درسطحی هم نیستم که جشنواره فجر را آسیب‌شناسی کنم. اولین باری است که در جشنواره شرکت کردم. این که چرا جایزه را دیگران نگرفته‌اند به من ارتباطی پیدا نمی‌کند. فقط می‌دانم که من هم مثل همه همان پروسه‌ای را پشت سرگذاشتم که 68 نمایش دیگر و دست آخر من از میان 12 نمایش کاندید اول شدم. حالا بماند که نه مجله تئاتر از من برای مصاحبه دعوت کرد و نه هیچ خبر‌گزاری و روزنامه دیگری.
سمت و سوی کارگردانی شما بازی با فرم روی صحنه است. این را هم در سایه‌خوانی می‌شود دید و هم دراین نمایش. ایده خاصی را دنبال می‌کنید؟
- یکی از ویژگی‌های کاراین بود که باید متن، کارگردانی و دکور درخدمت هم باشند. در واقع دکور نمایش خیلی موثر بود تا متن در آن حرکت کند و قصه‌اش را بگوید. هرجا که پدربزرگ چیزی را فراموش می‌کرد صندلی او دومتری از زمین بالا می‌رفت. نردبانی که او بالای آن می‌رفت و دری که مثل کمد بود و برخی رفت وآمدها از آنجا انجام‌می‌شد، لایه‌های پنهانی‌تری راهدایت می‌کردند.مثلا کمد کم کم به تونلی درزمان تبدیل می‌شد که شخصیت‌ها را به زمانی دیگر و فضایی دیگر پرت می‌کرد.
 زمان و مرگ حلقه مشترک کارهای شماست، چه هدفی را دنبال می‌کنید؟
- من به دنبال جادو درتئاتر می‌گردم. فکرمی‌کنم سینما تمام خواسته‌هایمان را برطرف می‌کند، اما نمی‌تواند ما را جادو کند. این جادو فقط روی صحنه شکل می‌گیرد. من می‌خواهم به این جادو نزدیک شوم و برای تماشاگرم تجربه آن را فراهم کنم.
با زمان ومرگ؟
- دقیقا. بشر با وجود همه‌ پیشرفت‌ها هنوز نتوانسته به راز مرگ و زمان پی‌ببرد و من فکر می‌کنم در شرایطی که هستیم تنها این فرصت کوتاه را داریم که به ناخودآگاه آدم‌ها تلنگری بزنیم و بگذریم.
 پایان‌نامه شما در مورد زمان است. چقدر آن پایان‌نامه در شکل‌گیری این نمایش تاثیر گذاشت؟
- خب! این همه‌ دغدغه‌ من در تئاتراست.
 اولین نمایش شما «بادبادک‌ها بر خاک»، اقتباسی بود از رمان مشهور«استخوان‌های دوست داشتنی»، سایه‌خوانی اقتباسی از داستان آئورا و کارآخر، کاری گروهی است. چرا سراغ نمایشنا‌مه‌های آماده نمی‌روید؟
- نمایشنا‌مه‌ها را رد نمی‌کنم ولی فکر می‌کنم، نمایشنامه باید درهمان لحظه‌ای که درآن زندگی می‌کنیم، بسته به شرایطی که درآن هستیم و گروهی که درکنارمان کار می‌کند شکل بگیرد.
 وچند درصد توانسته‌اید متنی برای اجرا آماده کنید که با مقتضیات زمانه سازگارباشد؟
- برای تجربه‌ای که انجام دادم نمره خوبی به خودم می‌دهم، اما برای محصولی که داشته، باید بگویم صفر، چون هنوز باید تجربه کنم.
رفتن سراغ رمان‌های مشهور،هم بلندپروازانه است وهم زیرکانه. بهترین تابلوهای رمان را که نویسنده زحمتش را کشیده انتخاب می‌کنید، اما خطرش این است که احتمال موفق شدن را کم می‌کند و تماشاگر باز رمان را ترجیح می‌دهد.
وقتی نمایش سایه‌خوانی را تمرین می‌کردم هنوز نمایش را ندیده می‌گفتند رمان بهتراست. درمورد «بادبادک‌ها برخاک» هم همین اتفاق افتاد. بنابراین فکرمی‌کنم جنبه ترسناک آن بیشتراست تا بلندپروازی زیرکانه‌اش، چون همیشه احتمال شکست پیش روست. 
 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد